محل تبلیغات شما

مدرسۀ راهنمایی که می‌رفتم، معلمانمان با کلمات مهربانانه گولمان می‌زدند تا دوستانمان را لو بدهیم. ما را می‌خواستند دفتر و با چهره‌ای مهربان و نگران، به ما می‌گفتند که شما برای ما مهمید و ما می‌خواهیم کمکتان کنیم و اگر بگویید دوستانتان در کلاس چه‌کار کرده‌اند، ما می‌توانیم راه حل‌هایی پیدا کنیم که کمکشان کنیم. اینطوری ما گول می‌خوردیم و دوستانمان را لو می‌دادیم و بعد از چند وقت می‌دیدیم که فلانی اخراج شد!

دبیرستان که می‌رفتم، بزرگ‌تر شده بودم. فهمیده بودم که معلمان و مسئولان مدرسه دوستانمان نیستند و حرف‌های قشنگشان فقط برای گول زدن است. برای همین هیچ‌وقت دیگر کسی را لو ندادم.

 

سروکله‌زدن با یک کلاس‌اولی!

بزرگ شدن: گول نخوردن

رها باش از آدم‌ها

لو ,کنیم ,گول ,دوستانمان ,می‌رفتم، ,دبیرستان ,را لو ,دوستانمان را ,که می‌رفتم، ,شد دبیرستان ,اخراج شد

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مطالعات سیاسی ..................محمد حقی My dear dairies